کد مطلب:94419 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:214

خطبه 002-پس از بازگشت از صفین












[صفحه 74]

( صفین ) نام مكانی است نیمه راه كوفه و شام تاریخ خونین این خاك، نبرد سختی را كه سپاهیان علی (ع) یا سربازان خدا، با لشكریان معاویه یعنی مزدوران شیطان كردند، بیاد می آورد. پیكاری كه با مصائب روزافزونش، جان هفتاد هزار تن گروگانش بود. چون شكست قطعی برای هیچیك از طرفین حاصل نشد، سرانجام شوم ترین تدبیر ابلیسانه از طرف عمروعاص پیشنهاد شد. لشكریان معاویه جزوه های قرآن را بر سر نیزه كردند و سپاهیان علی را بسوی خود دعوت نمودند از اینرو در میان لشكریان تزلزل و سستی راه یافت اینك علی كه از خدعه و مكر دشمن، و رخوت و سستی یاران خویش، گرد ملال بر جانش نشسته، دل را در چشمه زلال دعا و نیایش می شوید و از اینهمه ظلمی كه بر او رفته، رو بسوی خدا می كند چه كنم؟ آنزمان كه قلبم را خار ظلم و جور مزدوران شیطان می آزارد، حریر نیایش و ستایش آرامش می كند در كمال خاكساری، پاك آفریدگار بی مثال را بخاطر همه نعمات بی انجام و كرامات بی مانندش به بزرگی می ستایم. یزدان مهربانی كه مرا از گناه بسیار و كفران بی حساب، در سایه لطف و رحمتش پناه داد. عزتش را عزیز میدارم و در كمال نیاز از درگاه احدیتش یاری می طلبم، چون به هدایتش بسی نی

ازمندم. چه، می دانم كه راه یافته بارگاهش را گمراهی، و دشمن كفران طلبش را، رستگاری نیست، و آنكه را او ثروت ایمان بخشد، روی از نیاز دنیا فرو پوشد حمد و ثنایش را، گران سنگترین چیزها در عالم، یارای برابری ندارد و در گنج دنیا گوهری گرانقدرتر از ستایش و نیایشش نخواهد بود پس گواهی می دهم به اینكه: نیست آفریدگاری جز او، و یكتا می دانمش چون او را شریكی نیست گواهی و شهادتی كه با پاكی دل، و صافی جانم آمیخته، و مرا با حقد و حسد و گناه و نفرت بیگانه ساخته، و از این بدی ها ایمنم داشته است تا جان در بدن دارم بدامان مهرش چنگ می زنم، تا با این حربه ایمان، خود را از دشواری های بسیاری كه در پیش دارم نجات دهم. چه، شهادت به یگانگی پروردگار باعث استواری ایمان و گشایشگری درهای بخشش و احسان، و خشنودی و رضایت یزدان رحمان، و دوری و پستی شیطان، یعنی سعادت و سیادت انسان می گردد

[صفحه 76]

شهادت می دهم كه محمد بنده فرمانبردار و رسول آفریدگار است. خدای بزرگ او را با آئین مشهور، و نشانه هائی مذكور، و كتابی منثور بسوی ما فرستاد تا با فروغی تابان و نوری فروزان و فرمانی كه نیك و بد و پسند و ناپسند را از هم جدا می كند، دوگونگی ها و همانندها را از هم بازشناساند، و با آدمیان از روی دلیل روشن و ایجاز سخن، گفتگو كند او برگزیده شد تا با آیات و نشانه ها، بشر را از عذابهای بسیار و تكفیر گذشتگان، آگاهی دهد و بترساند، و هنگامی او از جانب خداوند به پیامبری برگزیده شد، كه آدمیان در دام كفران و فتنه و فساد گرفتار بودند و تارهای ارتباط دلشان با دین خدا از هم گسسته شده بود اركان دین و آئین نیكو از كثرت گناه سخت می لرزید. آنزمان، پایه دین و ایمان پریشان، راهها تاریك و خار فتنه ها فراوان، و رهایی از آنها كاری بس دشوار و فروغ هدایت خاموش و جانها از هراس پر جوش بود تاریكی، دلها را فراگرفته بود و یاران شیطان، پیروان آئین خداوند سبحان را به، ظلم و كفر یاد میكردند. در این سوگواری و پریشانی و ویرانی ایمان، نشانه های روشن و بی تزلزل دین نابود شده، آثار اعتقاد به یزدان از میان رفته، و مردم گروه گروه به شیطان می

گرویدند، و نشان به نشان راهش را دنبال می كردند، و به سراب كام جوئی و چشمه گناه ره می سپردند، و درفش ابلیس بر فراز دار چوب های گمراهی و گنهكاری در اهتزاز بود. این كافران خطاپیشه در زیر گامهای خرد كننده و شكننده گاوان و توسنان وحشی ضلالت و گمراهی، پایمال شده و نابود می گردیدند، حال آنكه فتنه سازان ناآرام، هنوز بر پای ایستاده بودند... و بدینسان، آدمیان با چنین زندگانی دشوار و نابسامان، با رهبرانی نادان، گرفتار در فتنه ها، بی امان روزگار می گذراندند و نیكوترین خانه ها با پست ترین همسایه ها، از سعادت و جاودانگی محروم بود. خوابشان بیداری، و سرمه چشمانشان آب دیده بود. سرزمین و سرایی كه دانایانش مهر سكوت بر لب زده، و نادانهایش با دریدگی و افسار گسیختگی بر تخت عزت و افتخار بی دوام تكیه زده بودند

[صفحه 77]

منزهند خاندان رسول خدا محمد مصطفی كه (درود بی پایان خدا بر او باد) ( آل محمد ) كه درود خدا بروان پاكشان باد، نگاهدار اسرار نهان، و حافظ فرمان، و گنج فرهنگ و سرچشمه حكمت و هدایت و پاسدار كتابهای پر بدایت می باشند. آنان بسان جبالی بلند، كیش و آئین را نگاهدارند، و پیامبر خدا، رسول الله، به یاری آنان خمیدگی دین را راست گردانید و لرزش پیكر اسلام را ثبات و قرار بخشید

[صفحه 78]

روی سخنم با شماست! شمائی كه پای از راه راستین كشیده و دل به ناراستی بسته اید! گناه خواهان، دانه فساد و عناد را در دلها كشتند و آن را به آب ریب و ریا پروردند، و فرآورده آنرا كه فلاكت و هلاكت بود درویدند. هیچیك از اینان با آل محمد- كه درود خدا به روان پاكش باد- برابر و همراه نبوده، و آنانكه بر خوان پر بركت و نعمت آل محمد بهره ور می گردند، با كسانیكه راه كفران و عصیان پیشه كرده اند یكسان نخواهند بود. آنان پایه آئین راستین و عماد ایمان مبین بوده اند. واماندگان و راه ماندگان در طریقت یزدان منان، به آنان نزدیك شده و پیرو فرزانگان می شوند. سرشت خاص امامت در آنان جمع، و وصیت میراث بردن بر ایشان سزا و رواست. اینك حق به حقدارش رسیده و آئین راستین از آنجا كه چشمه گرفته به سرچشمه اش بازگشته است


صفحه 74، 76، 77، 78.